مدح و مناجات با امام هادی علیهالسلام
اگر رزق من سامرایی نمیشد نـصـیـبم مـقـام گـدایـی نمیشد اگر قـابـلـیـت نمیداشت قـلـبم ز چشم کریمت عطایی نمیشد به اذن تو سجاده را پهن کردم لب من که وا به دعایی نمیشد یقـینا اگر مادر تو نمیخواست دل من بـرایت هـوایی نمیشد اگر که ضریح تو جلوه نمیکرد ز باغ جـنان رونـمایی نمیشد شبـیه جهـنم جهان بود اگر که به نور رخت روشنایی نمیشد تو در جامعه شرح توحید دادی که بیجامعه دل خدایی نمیشد اگر آن زیارت نمیمـاند از تو دل عـارفی کـبـریـایی نمیشد و هر سالکی سیر کامل نمیکرد اگر از تو این رهگشایی نمیشد کـلـیمانه مداحی خویش کردی تو را بهتر از این ثنایی نمیشد شما مـهـبـط نـور وحـی الـهید بشر بی شما رهـنمایی نمیشد شما معدن رحمت و گنج علمید نبـودیـد، دنـیا که جایی نمیشد چو ویرانه میشد، لجن زار میشد یقین غیر ظلمت سرایی نمیشد شما باب ایـمان و سرّ خـدائـید خدا میشدید حق چو آیینه میشد نـبـودیـد اگـر که پـنـاه خـلائق از این تنگناها رهایی، نمیشد اگر در سـقـیـفه خیانت نمیشد به فرزند زهـرا جفایی نمیشد نمیشد تعارف به او جامی اصلا در آنجا چنین ماجرایی نمیشد خدایا چه میشد که از زهر، قلبش جوادی نمیشد، رضایی نمیشد به دنبال مرکب پیاده نمیرفت اسـیـر مسـیـر بـلایـی نـمیشد چنین که شده زخم پاهایش، ای کاش دگر دختری پاحـنـایی نـمیشد دل شب پی نـاقـهای در بیابان ز سیلی شکسته صدایی نمیشد دگـر آبـروی رقـیـه نمیرفـت اگر احتیاجش عصایی نمیشد ائـمّه اگر به شـهـادت رسیـدند یکی مثل آن کـربلایی نمیشد همه لااقل یک کفن داشتـنـد و تـنـی دفـن با بـوریایی نمیشد و یا پیکری زیر پایی نمیماند سری قاری نـیزههایی نمیشد |